سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » جنبش سبز و آلزایمر تاریخی سیاست‌ورزان...

جنبش سبز و آلزایمر تاریخی سیاست‌ورزان

چکیده :آنها که از طولانی شدن راه خسته شده اند و در آستانه دروازه تنگ عرصه سیاست ورزی رسمی در انتظار فرصتی برای ورود و حضور به هر قیمتی هستند، فراموش کرده اند که اتخابات ریاست جمهوری سال 88، آغاز اجرای طرح اقتدارگرایان برای بیرون راندن اصلاح طلبان و منتقدان از عرصه سیاسی کشور، یکدست سازی قدرت و ایجاد تنوع سیاسی مصنوعی و نمایشی در میان طرفداران خود بود... راه مبارزه مدنی، راهی است پر پیچ و خم و دشوار، اما دستاوردهای آن بس ماندنی و آینده ساز، و هر ملتی که خواهان تحول بنیادین در وضعیت امروز خود و ساختن فردایی بهتر است، چاره ای جز صبر و استقامت و تلاش بی وقفه در این راه ندارد....


کلمه – سید کاظم قمی:

در دوره پس از انتخابات مجلس نهم و با نزدیک شدن به خردادماه و سالروز تولد جنبش مدنی سبز مردم ایران، در رسانه های مجازی و خارج از ایران، شاهد مفالات و مصاحبه های بحث برانگیزی هستیم که در آن، جنبش سبز، کارنامه و خط مشی آن مورد ارزیابی و نقد قرار گرفته است. بدون اغراق باید گفت که برای یک جنبش دموکراتیک، مدنی، اصلاحگر و تحول خواه، هیچ موهبتی بالاتر از برخورداری از نقد و ارزیابی مستمر صاحبنظران و اندیشمندان نیست. هویت جنبش سبز با پذیرش تنوع و تعدد عجین شده و از همین روست که خواستار به رسمیت شناخته شدن آن از سوی حاکمیت انحصارگراست. انتظار همراهان جنیش سبز از شورای هماهنگی راه سبز امید، که در غیاب رهبران جنبش وظیفه همراهی با یکایک شهروندانی که آرمان های جنبش را آئینه مطالبات ملی و همیشگی خود می دانند را بر عهده دارد، این است که خود در این زمینه پیشگام شود و با برشمردن محاسن و معایب و فراز و فرودهای جنبش در عمر سه ساله خود، راه را برای ارزیابی راه طی شده و ترسیم راه آینده هموار سازد.

در مناقشات و مباحثات مطرح شده در باره جنبش سبز اما، ضعف بزرگی دیده می شود که در این سطور تنها به وجود آن اشاره خواهد شد و نه علل و اسباب آن، و آن این که برخی از تحلیل گران و منتقدان، بدون توجه به واقعیت های آشکار تاریخچه جنبش سبز، به ارایه انتقادات، و به دنبال آن، پیشنهادهایی می پردازند که نشان از بی توجهی یا فراموشکاری نسبت به حوادث و وقایع سه سال اخیر دارد. برای نمونه، دیدگاهی که این روزها سعی در جلب نظر سیاست ورزان طیف منتقدان وضعیت موجود کشور دارد، از تندروی ها، عدم پذیرش واقعیت ها و انعطاف ناپذیری رهبران جنبش، به ویژه در ماه های نخستین، به عنوان نقطه ضعف مهم خط مشی آن سخن می راند. نگاهی به بیانیه های میرحسین موسوی و آرشیو خبری رسانه ها اما، حاکی از این واقعیت تلخ است که حاکمیت، بدون توجه به خواست میلیون ها نفر که بطور مسالمت آمیز و تنها با شعار «رأی من کجاست؟» خواستار رسیدگی به مسئله ای که به آسانی قابل حل می نمود شده بودند، به سرکوب و تهدید و ارعاب و وابسته خواندن و فتنه نامیدن این حرکت مدنی مردمی تمسک جست. رهبران جنبش، که در همان لحظه های اول اعلام کردند که از حق شخصی خود گذشته اند و تنها برای احقاق حقوق شهروندان معترض، که به لحاظ موازین شرعی امانت مورد تعدی قرار گرفته شان «حق الناس» محسوب و گذشت از آن حتی در حیطه حقوق خداوند نیز نیست ایستاده اند، خواستار تعیین مرجعی بی طرف در مقام رسیدگی و داوری (حکمیت) و پایبندی خود به تمکین در برابر حکم آن شدند. اما حاکمیت در حرکتی شگفت انگیز، حکمیت را که هم در زمان پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) و هم در زمان رهبری امام خمینی به عنوان راه حلی پذیرفته شده در سیره عقلا به کار گرفته شده بود، «بدعت» نامید و از پذیرش آن طفره رفت.

نمونه دیگر از اینگونه فراموشکاری های تاریخی، می توان به تلاشی که برای جدایی اصلاح طلبان از جنبش سبز صورت می گیرد اشاره کرد. بن مایه این تلاش، دست کم از سوی تحلیل گران با صداقت این نظریه، اشتباه خواندن همراهی اصلاح طلبان با جنبش سبز است. به زعم این نظریه پردازان، اصلاح طلبان می توانستند (و می توانند) به شرایط ماقبل انتخابات ریاست جمهوری بازگردند و با سازمان دهی به نیروها و ساماندهی به رسانه های خود، تلاش کنند بار دیگر به صحنه مناسبات سیاست رسمی کشور وارد شوند. این روزها حتی شنیده می شود که برای رهبری حرکت اصلاحی چهره هایی مطرح شده اند و چگونگی ورود به عرصه کارزار انتخاباتی دوره آتی ریاست جمهوری در دستور کار برخی محافل سیاسی حامی این دیدگاه قرار گرفته است. شادمانی مراکز تصمیم گیرنده سیاسی در حاکمیت، که عمدتا تحت تأثیر نحلیل های صادر شده از سوی مراکز امنیتی است، از تفرقه ای که در حال شکل گیری است به حدی است که، در حالی که از کوچک ترین تجمع و گردهمایی همراهان جنبش سیز جلوگیری می کنند، تشکیل جلسات رسمی و غیر رسمی این محافل سیاسی را مورد مسامحه فرار می دهند. آنچه در این میان به فراموشی سپرده شده این است که همراهی اصلاح طلبان با میرحسین موسوی پیش و پس از انتخابات، مهم ترین ایرادی بود که از سوی حاکمیت ابراز می شد. حاکمیت خواهان مرزبندی میرحسین با اصلاح طلبان و اخراج آنان از کمپین انتخاباتی اش بود؛ خواسته ای که میرحسین با توجه به اصل پذیرش تنوع و تعدد، آن را نپذیرفت. در ماجراهای پس از انتخابات نیز، بر اساس آنچه در محاکمه های نمایشی و تبلیغات سنگین حکومتی مطرح شد، سعی می شد اصلاح طلبان به عنوان طراح و تحریک کننده تمامی اعتراضات، و صد البته با اتهام موهوم ارتباط با قدرت های خارجی و سازمان های اطلاعاتی آنها، معرفی شوند.

واقعیت این است که برای ارزیابی گذشته، بیش از هر چیز باید به بافتار تاریخی حوادث آن توجه داشت و از تاریخ سازی و وارونه سازی حفایق تاریخی در جهت اثبات درستی تحلیل ها و نظریه ها، سخت پرهیز کرد. امروزه، در عین استقبال از نقد و ارزیابی علمانه و منصفانه از عملکرد جنبش، هوشیاری همراهان جنبش سبز در جلوگیری از پیشبرد اهداف تفرقه افکنانه حاکمیت بس ضروری است. آنها که از طولانی شدن راه خسته شده اند و در آستانه دروازه تنگ عرصه سیاست ورزی رسمی در انتظار فرصتی برای ورود و حضور به هر قیمتی هستند، فراموش کرده اند که اتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، آغاز اجرای طرح اقتدارگرایان برای بیرون راندن اصلاح طلبان و منتقدان از عرصه سیاسی کشور، یکدست سازی قدرت و ایجاد تنوع سیاسی مصنوعی و نمایشی در میان طرفداران خود بود؛ طرحی که با هوشیاری مردم، مشارکت فعال کسانی که پیش از آن از تأثیرگذاری بر روند سیاسی کشور نومید شده بودند، پایداری ستودنی همراهان جنبش سبز و صبر و استقامت شان، نقش بر آب شد. راه مبارزه مدنی، راهی است پر پیچ و خم و دشوار، اما دستاوردهای آن بس ماندنی و آینده ساز، و هر ملتی که خواهان تحول بنیادین در وضعیت امروز خود و ساختن فردایی بهتر است، چاره ای جز صبر و استقامت و تلاش بی وقفه در این راه ندارد.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۷ پاسخ به “جنبش سبز و آلزایمر تاریخی سیاست‌ورزان”

  1. مرضیه آذرافزا گفت:

    دوست عزیز؛ به نظر می رسد که جنابعالی باور دارید که در شرایط کنونی برای روشن کردن راهبرد و تعیین روش های سیاسی، همه گرایشات موجود در جنبش سبز به نقد جدی احتیاج دارند. با توجه به محدودیت های موجود و دشواری حرکت، هیچ نیروی سیاسی ای بی نیاز از شنیدن نکات مورد عنایت دیگران و دیدن زوایایی که احتمال دارد ندید گرفته شده باشند نیست. فکر نمی کنید که انتخاب تیتری مثل « آلزایمر سیاست ورزان…» و نیت خوانی هایی که گاه در یادداشت شما به چشم می خورد، برای فضای گفت وگو و تفاهم که به طور حیاتی به آن نیاز داریم، مخرب است ؟
    با احترام

  2. پیام گفت:

    همرهان سست عناصروعجول، حاضر به گدایی اجازه فعالیت رسمی بهرقیمتی تحت کتنرل وخط دهندگی اقتدارگرایان میشوند تا به فول میر حسین ،استبداد بتواند چهره خودرا بزک کند. بهترین راه افشای این جریان و توجه دادن بعصی نیروهای صادق وابسته به آن، به عواقب تامطلوب این روش است.اینجا است که اهمییت تاکید وافر میر حسین به” صبر” مشخص می گردد.گویی او باهوش سرشار خود، دست افتدار گرایان را خوانده وبه نفاط احتمالی آسیب پذیر جنبش، توجه کامل دارد .البته این مواضع بعضا از این مغالطه ناشی می کردد که مشارکت وفعالیت سیاسی محدود به تظاهرات خیابانی ویا شرکت در انتخابات است و حالا که نظاهرات خیابانی امکانپذیر نیست ویاهزینه بسیار زیادی دارد، به منظور عدم انفعال، لاجرم باید وارد بازی انتخاباتی شد که تمام شرایط وقوانین بازی را به صورت یکطرفه حاکمیت بدون کوچکترین عنایت به طرف مقابل،تعیین مینماید.بعصی از روشنفکران معتقد به جدایی اصلاحات از حنبش سبز ،عنوان مینمایند که حاکمیت هیچگاه انتخابات کاملا آزاد برگزار نکرده و وروش برگزاری انتخابات ۸۸، چیز تاره ای نیست واصولا انتظار اینکه از اول هم حاکمیت اجازه اعلام واقعی انتخابات رابدهد عیر واقعی بوده واگر اصلاح طلبان با تصور امکان پیروزی وارد بازی شده اند،آنها اشتباه کرده اند.این سخن بر اساس منطق صفر ویک درست است ولی بر طبق منطق قازی که اساس تحلیل های سیاسی واجتماعی است،غلط است زیرا انتحابات ۸۸ نقطه عطفی در میزان انحراف از انتخابات ۱۰۰در صد آزاد بود واصولا نتایج اعلام شده انتحابات ۸۸، حاصل انتخابات مهندسی شده ودستکاری شده ودله دزدیهای انتخاباتی معمول دوره های قبل نبود،بلکه عدد سازی صرف بود که بدون هماهنگی کامل حتی بادولت ووزارت اطلاعات زیز نظر مستفیم دفتر رهبری وتوسط سپاه باهماهنگی افرادمعدود در ستاد انتخابات مثل کامران دانشجو ومحصولی، انجام یافت لذاتا اطمینان به عدم قصد وتوانایی حاکمیت به تکرار این شیوه ویا قدرت تحمیل مخالفین جهت تن دادن حاکمیت به تعییر این شیوه، شرکت در انتخابات،بازی در نمایش تیاتر سرگرمی حاکمیت، بدون مزد ومواجب است

  3. ناشناس گفت:

    به نظر من عموم مردم هم به شدت موافق تحریم انتخابات های ساختگی و بزک شده هستند. شروط آقای خاتمی ملاک بسیار خوبی برای تشخیص انتخابات از انتصابات بود اما متاسفانه ایشان مانند همیشه بر شروط خود پایبند نماند و افق های بلند مدت را فدای مصلحتهای کوتاه مدت نمود. بعید میدانم شور و شوق مردم در سال ۸۸ دیگر هیچگاه تکرار شود ،مگر آنکه معجزه ای اتفاق بیفتد.

  4. با سلام به مسؤلین محترم سایت و خوانندگان گرامی،
    کسانی که خواهان مرزبندی اصلاح طلبان و نه جنبش اصلاح طلبی مردم ایران از جنبش سبز هستند هیچ ارزیابی مشخصی ای از اینکه چرا از دستاورد های اصلاح طلبان در درورۀ مجلس ششم و ۸ سال ریاست جمهوری آقای خاتمی ،چیزی باقی نمانده است و چرا باقی نمانده است ، ارائه نکرده و نمی کنند. آنانی که خود را به زحمت انداخته اند تا تحلیل گونه ای ارائه کنند ، جز محکوم کردن تمام و کمال اصلاح طلبان ، نتیجۀ دیگری را بخواننده تحویل نمی دهند. برای این دوستان بسیار ناگوار است که به مخاطبان خود بگویند حاکمیت و یا به تعبیر عده ای نظام از همۀ کنشگران سیاسی در کشور ، از غیر خودی هائی که از ابتدا غیر خودی شناخته شده بودند تا خودی هائی که به مرور در صف غیر خودی ها قرار گرفتند می خواهد که دست به ترکیبی که نظام علاقمند آن است نزنند و اگر بخواهند در محیطی امن به فعالیت سیاسی بپردازند باید باورشان را به این مسأله اثبات کنند و سپس ، به اصطلاح فعالیت سیاسی کنند و وظائف دینی و ملی خود را که فقط در تأئید علاقۀ ها و سیاست های نظام و اقدامات و تصمیمات آن تعریف می شود ، انجام دهند. در واقع حاکمیت و یا به اصطلاح نظام از کنشگران سیاسی ، چه اصلاح طلب و چه سبز، چه ملی و چه ملی مذهبی می خواهد که کسانی که به عنوان نماینده ، در مجلس شورای اسلامی و خبرگان نشسته اند را الگوی حرکت سیاسی خود قرار دهند . درست است که اینان به اصطلاح به عنوان نمایندۀ مردمند اما برای تهیۀ فیلمی تبلیغاتی که نشان از شیو ۀ دمکراتیک ادارۀ کشور داشته باشد باید نظر نظام را به تصویب برسانند . البته چنین الگوئی فقط برای بباد دادن ثروت ملی ، نابود کردن باور های اعتقادی مردم ، نقض دائم قانون اساسی و میثاق های میان مردم و حاکمیت ، محروم کردن ملت از حقوق شهروندی خود ، از بین بردن کرامت انسانها ، گسترش اعتیاد و فحشا ، غارت در آمد های ملت ، گسترش نا امنی و … مناسب است و نه سازندگی کشور ، رفاه مردم و ارتقاء کیفیت کرامت انسانی مردم و قرار دادن کشور در جایگاه مناسب خود و در میان خانوادۀ جهانی.
    این دوستان نمی خواهند بپذیرند وجود احزاب و تشکل های سیاسی ای که خود را ملزم به رعایت قانون اساسی می دانند علیه استقلال کشور نیست، کشور را به بیگانگان واگذار نخواهند کرد .به باور های دینی جامعه تعرض نخواهند کرد همانطور که مردم را برای وارد شدن به بهشت موعود زیر فشار قرار نخواهند داد. این دوستان متأسفانه نقش کسانی را ایفا می کنند که در گذشته و در پادگانهای نظامی ، زمانی که فردی را به تختی می بستند که با شلاق جلاد نوازشش بدهند ، گروه کر ، به اجرای کر اقدام می نمود تا صدای ناله و فریاد آن فردی که با تازیانه های جلاد به هوا می رفت تماشا گران را نا راحت نکند . این دوستان توصیح نمی دهند که چرا تلاش خود را صرف وادار کردن حاکمیت و یا به اصطلاح نظام به اجرای بدون تنازل قانون اساسی نمی کنند ، چرا تلاشهای خود را در راستای مصون کردن همین قانون اساسی جمهوری از تفسیر هائی که دیگر اصول همین قانون را نقض می کند سامان نمی دهند . این دوستان اگر بخواهند صاف و پوست کنده سخن بگویند باید بگویند که هنگامی کنش گران سیاسی باید انتظار فعالیت آزاد سیاسی در زیر سایۀ جمهوری اسلامی داشته باشند که سر نخ همۀ فعالیت ها در دست کسانی باشد که در مراکز قدرت به اصطلاح نظام قرار دارند .چنین مباد

  5. a. گفت:

    lotfan az kalamat(alsheimer) ke baraye baazi az ensanha kheyli jeddi ist,estefadeh ingooneh nafarmaieed mitavan az vajeh faramooshi estefadeh kard.ba tashakor

  6. ناشناس گفت:

    با تشکر از سایت وزین کلمه و تحلیل هاى قوى یى که همواره منتشر مى کند، انتقادى به تحلیل ارائه شده دارم و آن اینکه قرار نیست هرکس که نام خود را اصلاح طلب گذاشت از نظر ملت هم اصلاح طلب باشد. از نظر ملت ایران نه کسانى اصلاح طلب هستند که بى توجه به تحریم انتخابات نمایشى مجلس تنها با هدف خوش خدمتى به حاکمیت در آن شرکت کردند و البته عمدتا مزد خود را هم با شکست گرفتند! و نه کسانى که باز هم بى توجه به جریان کلى اصلاح طلبى در متن جامعه ایرانى و حاملان و نمایندگان واقعى آن که یا در زندان و دخمه هاى حکومتند و یا با دهانهاى دوخته شده در حصر و تضییق ، میخواهند از نبود رهبران اصلاح طلبان در صحنه نهایت استفاده را برده و با توجه به نیاز حاکمیت به ایجاد تنوع و تکثر مصنوعى و گلخانه اى در باصطلاح انتخابات آینده ریاست جمهورى بعنوان کاندیداى اصلاح طلب در صحنه حضور پیدا نمایند. قرار نیست سایت کلمه و همراهان جنبش سبز هر با عرض پوزش ننه قمرى را که چند صباحى در دولت اصلاحات سمتى داشته است اصلاح طلب تلقى کرده و رفتار سیاسى آنان را به حساب اصلاح طلبان بگذارد. اصولا” تفکیک میان اصلاح طلبان و جنبش سبز امکان پذیر نیست. جنبش سبز شکل گسترده تر شده و تعالى یافته ى تفکر اصلاح طلبى است و این دو در ذات یکى هستند. آن باصطلاح اصلاح طلبى که به جنبش سبز پشت کند و یا بخواهد در برابر آرمان هاى جنبش بایستد، از هویت اصلاح طلبى بیرون آمده است..
    امیدوارم بدست خودمان براى کسانى که میدان را از مردان مرد عرصه ى اصلاح طلبى – امثال بهزاد نبوى و ابوالفضل قدیانى و میردامادى و تاجزاده و عرب سرخى و رمضانزاده و صفایى فراهانى و امین زاده و محتشمى پور و … – خالى دیده و گمان میکنند فرصتى براى جولان یافته اند هویت اصلاح طلبى نتراشیم.

  7. صادق گفت:

    متأسفانه دعوت به انتقادپذیری و انتقاد از خود که در متن مقاله درج شده با تیتر آن و نیز برخی واژگان به کار رفته در آن ناسازگار است. کسی که به انتقاد از خود دعوت می‌کند باید مسامحه بیشتری داشته باشد و کلام و قلم نرم‌تر!!!